۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه


کرم سیب
اولين باري که عاشقت شدم يادته ؟ من يه کرم سيب بودم و تو يه کرم ابريشم ... من به تو قول دادم ديگه هيچوقت سيب نخورم و تو هم قول دادي دور خودت پيله نزني ولي نمي دونم چي شد که من طاقت نياوردم و فقط يه خورده سيب خوردم و تو هم از غصه دور خودت پيله بستي... حالا دومين باره که عاشقت شدم اما من هنوز يه کرم سيب هستم و تو يه پروانه خوشگل تو پر زدي و رفتي و من موندم و سيب هايي که جايي براي خورده شدنشون نمونده ... از هر چي سيبه منتنفرم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر